غیرمنتظره

متن مرتبط با «بعد این همه سال جای طناب و زنجیر» در سایت غیرمنتظره نوشته شده است

این نیز بگذرد

  • مدرسه‌ای که بودیم، یه تئاتر بازی کردیم به اسم «این نیز بگذرد» که من هنوزم دارم بازیش می‌کنم., ...ادامه مطلب

  • خدای چیزهای کوچک

  • شاید بوی پیراهن یوسف، همانقدر برای یعقوب معجزه باشد که بازگشتنش؛ که اژدها شدن مار برای موسی و دیدن ید بیضا.من معجزه های کوچک بسیاری می شناسم. + نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶ساعت 23:11 توسط من | Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ببین در دل شب نشان از تو جویم...

  •   دستهای دنیا خالی است و تمام دنیای اطراف دارد تو را جار می زند. تمام اشیاء، تمام نظریه ها، تمام سمینارها و گعده ها و آدمها و روابط. همه دارند تهی بزرگی را به رخ می کشند که به تو اشاره می کند. مثل گدایی که دست یا کاسه اش را به سمتت گرفته و هر چقدر خالی تر باشد، محتاج بودن و «به من کمک کنید» را بیشتر جار می زند. پ.ن. از این سیرک بزرگی که اسمش دنیاست خسته شده ام. چرا هیچ درویش مصطفایی توی داستانم زنده نیست؟ + نوشته شده در سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶ساعت 0:17 توسط من | ,ببین,نشان,جویم ...ادامه مطلب

  • که یاران فراموش کردند عشق

  •   تو زخم عمیق سکوت بودی، و سکوت زاینده ی پرسش های ممنوع، که بودن مرا به نگاه تو و سر تکان دادنت به نشانه ی تایید نسبت می داد. من کودکی بودم با ناخن های بلند سر صف سوم دبستان، که پاهایش از خط بیرون نمی زد و مرتب مقنعه اش را صاف می کرد و می ترسید نگاهت کند اما دل توی دلش نبود که چطور می بینی اش. تو هم کلماتت را زندانی کرده بودی و نگاهت را هم که خودم پیش تر از خودم دزدیده بودم. پس زخم شدی و جایت دیر ماند.  تو را به نیل نسپرده بودم که از نیل پس ات بگیرم. نیل رودخانه ی مادران آشفته حالی بود که آمده بودند بسپارند. مادران آشفته ی عاشق راضی به آنچه که آب می برد و می آورد. مادران سخاوتمند... من تو را ,یاران,فراموش,کردند,عشق ...ادامه مطلب

  • دوباره زنده شدم بعد از این همه مردن

  • شاید باورتان نشود که خوشبختی بتواند جایی میان چهارراه و میدان ولی عصر باشد که پیرمرد خسته ای با نسخه ی هفته هزارتومنی دارویش سر راهتان می ایستد. خوشبختی من دقیقا همان جا بود. همان سالها که ته کارت عابر بانکم به زور مبلغی جور می شد ولی با همان چندهزارتومن ها انگار تمام محتاجان دوست داشتنی عالم به راهم می خوردند. خوشبختی گاهی رسیدن به همان نگاه خسته است. همان اندوه بعد از رفتنش، و ذوب شدن از غم مردی آبروداری که فکر می کنی هرگز نباید می شکست. آدم مگر به چیزی غیر از آدمیت زنده است؟ من آن سال ها زنده ترین بودم. شاید با غمگین ترین دل ممکن.  این روزها دارم حس می کنم آن سالهای دور را. آن سال های رفت,دوباره,زنده,شدم,بعد,این,همه,مردن ...ادامه مطلب

  • بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال / همچون بنفشه بر سر زانو نهاده ایم

  • از دنیای یه طرفه خسته شدم. دلم می خواد به آدما بگم بیاین یه کم بشینیم با هم حرف بزنیم. حتی مهمونی ها هم دیگه کوچکترین صفایی نداره، وقتی اگه همه ی فکر و ذکر صاحبخونه زیاد کردن لایه های ژله ها و تعداد غذاهای انگشتی و غیره نباشه، بازم همه ش تو آشپزخونه ست(!) و مهمون حواسش به هر چیزی غیر از اونی که باید. اصلا حواسا دیگه هیچ جا نیست. هیچ جا عمیقا حضور نداریم. باید یه دایره ی خیلی خیلی بزرگ بکشن رو دیوار دنیا و فقط یه سال به همه ی اهالی کره ی زمین بگن به مرکز این دایره خیره بشید تا دوباره بتونیم تمرکز کنیم و بفهمیم کجاییم. دلم فقط یه سینی چای می خواد و سه چهارتا دوست که یه شب بشینیم تا خود صبح با ه,زلف,سرکشش,سودایی,ملال,همچون,بنفشه,زانو,نهاده,ایم ...ادامه مطلب

  • تو حق داری غمگین باشی

  • یه چیزی در درون من هست که نمی ذاره حال بدم رو با دوستام تقسیم کنم. نمی ذاره بگم که چند وقته چقدر غمگینم. نمی ذاره بگم برای بابا نگرانم. برای آینده ی خودم و همه ی بریدن هام و دست از تلاش کشیدن هام نگرانم. حتی برای آینده ی بچه هایی که ندارمشون نگرانم. برای دنیایی که بزرگ شدن توش معادل از دست دادنه. از دست دادن جوانی و میانسالی پدر و مادرت؛ بزرگ شدن مشکلاتت: از دست دادن خوش خیالی ها و سرخوشی های بچگی هات. میدونم همه ی این فکرا و حرفا به خاطر اینه که حالم خوب نیست. پس صبر می کنم و گوشه می گیرم تا حالم خوب باشه. میرم یه کناره ای از جهان و نمیذارم روزای تلخ به کسی سرایت کنه. نه چون نگران اونام. چون,داری,غمگین,باشی ...ادامه مطلب

  • این بدیهیات سخت

  • همون آدمایی که دورن رو بیاری نزدیک، همین نزدیک دوستشون داشته باشی...   پ.ن. اگه جمله ی بالا براتون غریبه خدا رو شکر کنید., ...ادامه مطلب

  • "انگار چسبیده ست دنیایی به زانویم"

  •   خاطره ی محرم برای من، خانه ی بابابزرگ است. آن روزهایی که همه بچه بودیم و همه چیزخوب بود. هیئت، سماور چایی و عمو م که مسئول چای بود، جمع شدن همه ی فامیل، تذکرهای عمه که صدایمان از آشپزخانه تا ته هال پیچیده، پارکینگ که می شد هیئت مردانه و میکروفن و زنجیرهای بزرگانه و پارچه سیاه های دورتادورش بی نهایت برایمان جذاب بود و تمام کیف آن روزها به این بود که قبل یا بعد مراسم برویم پارکینگ و به بهانه ی کمک اکتشافات کنیم. روزهایی که بابابزرگ -خدا رحمتش کند - زنده و پررنگ فامیل بود.آن وقتها من نمی فهمیدم غم یعنی چه. روضه یعنی چه. محرم واقعی یعنی چه. ظهر عاشورا برایم پ, ...ادامه مطلب

  • بعد این همه سال...

  • نمی دانم آمده ام بگویم «هیچ وقت خودت را یک هویی پرتاب نکن وسط خاکستر روزهایی که آرزوهایش مرده اند»، تا ببینی چطور آتش از زیر سالها خاکستر سرد سر بر می آورد، یا آمده ام بگویم «خودت را پرتاب کن وسط رویاهایی که مرده اند. غمگین نبینشان. مدتی با آنها اشک بریز. خود روزهای رفته ات را زنده کن و بعد، نمی دانم چطور اما، خداحافظی کن» انگار که هیچ چیز برای همیشه از وجود آدم نمی رود. نیامده بودم اینها را بگویم اما. آمده بودم ببارم و آتشم را خاکستر کنم.  پ.ن. هیچ گرینده ای(!) قدر نعمت اشک را، تا از دست نداده، نمی داند.,بعد این همه سال جای طناب و زنجیر,بعد این همه سال,بعد از این همه سال ...ادامه مطلب

  • خبر خوب برای دنیا

  • وسط هیاهوی انتخابات در حالی که خبری از کودکان سرطانی می خوانم که بوسیدن و پرسیدن آرزوهاشان ممنوع است، این تیتر را می بینم: "خبر خوب برای دنیا؛ زنی مبتلا به ویروس زیکا کودکی سالم به دنیا آورد" خبر خوب برای "دنیا" "دنیا"... با خودم فکر می کنم راست می گوید؛ همینقدر می ارزد.,خبر خوب برای سربازان,خبر خوب برای کارمندان دولت,خبر خوب برای سربازان فراری,خبر خوب برای هواداران پرسپولیس,خبر خوب برای پرسپولیسی ها,خبر خوب برای بازنشستگان تامین اجتماعی,خبر خوش برای سربازان,خبر خوب برای فرهنگیان,خبر خوب برای کارمندان,خبر خوب برای دیابتی ها ...ادامه مطلب

  • دوم رجب نود و پنج ماه و خورشیدی

  •   آن وقت به جای واژه ها، به جای تمام واژه ها به دوردست نگاه کردی و من دیدم که خون در رگ های دستانت دوید. بودنت پر از مفهوم است. پر از واژه هایی که به حرف نمی آیند.   پ.ن. ما برای ورق زدن تقویم ها به دنیا نیامده بودیم. برای تقویم هایی آمده بودیم که ورق می خوردند و شاباش وار، در هوا معلق می شدند.., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها