بعد این همه سال...

ساخت وبلاگ
نمی دانم آمده ام بگویم «هیچ وقت خودت را یک هویی پرتاب نکن وسط خاکستر روزهایی که آرزوهایش مرده اند»، تا ببینی چطور آتش از زیر سالها خاکستر سرد سر بر می آورد، یا آمده ام بگویم «خودت را پرتاب کن وسط رویاهایی که مرده اند. غمگین نبینشان. مدتی با آنها اشک بریز. خود روزهای رفته ات را زنده کن و بعد، نمی دانم چطور اما، خداحافظی کن»

انگار که هیچ چیز برای همیشه از وجود آدم نمی رود.

نیامده بودم اینها را بگویم اما. آمده بودم ببارم و آتشم را خاکستر کنم. 

پ.ن. هیچ گرینده ای(!) قدر نعمت اشک را، تا از دست نداده، نمی داند.

غیرمنتظره...
ما را در سایت غیرمنتظره دنبال می کنید

برچسب : بعد این همه سال جای طناب و زنجیر,بعد این همه سال,بعد از این همه سال, نویسنده : unexpectedo بازدید : 70 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 13:51