آن وقت به جای واژه ها، به جای تمام واژه ها به دوردست نگاه کردی و من دیدم که خون در رگ های دستانت دوید.
بودنت پر از مفهوم است. پر از واژه هایی که به حرف نمی آیند.
پ.ن. ما برای ورق زدن تقویم ها به دنیا نیامده بودیم. برای تقویم هایی آمده بودیم که ورق می خوردند و شاباش وار، در هوا معلق می شدند..
غیرمنتظره...برچسب : نویسنده : unexpectedo بازدید : 64